پی نجوای رفتن نباش ، در غیبت لبخند تو گم می شوم !
چشمانم خسته است و نبض
ذهنم افتاده ، کاش نگاهت یک قدم نزدیک تر بود !
با آمدنت بهانه پیدا شده
است / خورشید میان خانه پیدا شده
است / ما نیم نظر چشم به هم دوخته
ایم / یک لحظه ی شاعرانه پیدا شده
است .
امواج نگاهت اعتیاد آور
بود / زیبایی تو فراتر از باور بود / در قاب نگاه چشم من لبخندت / لبخند ژوکوند ، بلکه زیباتر بود .
سلام ای عصاره ی خلقت که از فراز نیزه به زمین تشنه ی محبت چکیدی و تاریخ را سیراب
عشق کردی .
گر تو گرفتارم کنی ، من با گرفتاری خوشم / داروی دردم گر تویی ، در اوج بیماری خوشم .
زمانی کوه بودم ! حالا دیگر آدم شده ام ، می رسیم به هم ؟
دل داده ام بر باد ، هرچه بادا باد / مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد / ای عشق از آتش نسب داری / تنها تو میمانی ، ما میرویم از یاد .
در دیده ی تو رمز نهانی پیداست / در جام نگاه تو جهانی پیداست / کس ره نبرد درون آن قلعه ی راز / کز بام و برش تیر و کمانی پیداست .
تا کی به تمنای وصال تو
یگانه / نذری بپزم ، پخش کنم ، خانه به خانه ؟
اتل متل صداقت / دل به تو کرده عادت / برات دعا میکنم / اینه رسم رفاقت !
ای که ترنم محبت را در
قلبت احساس کردم / تو را به تکرار همه دوستت دارم های دنیا دوست دارم .
دلتنگ تو امروز شدم تا فردا / فردا شد و باز هم تو گفتی فردا / امروز دلم مانده و یک دنیا حرف / یک هیچ به نفع دل تو تا فردا .
آرزو میکنم که فرو افتادن
هر برگ پاییزی آمینی باشد برای آرزوهای قشنگت !
دیگر در این قمار نباید زیان دهم / بگذار در جدا شدن از یار جان دهم / همچون نسیم می گذرد تا به رفتنش / چون بوته زار دست برایش تکان دهم .
با هر بهانه و هوسی عاشقت
شده است / فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است / چیزی ز ماه بودن تو کم نمی شود / گیرم که برکه ای ، نفسی عاشقت شده است .
من همانم که اگر دوست
مرا یاد کند / به صفای قدمش دیده ی خود را فرش کنم .
دلم بهانه میکند طلوع
دیدن تو را / تا به کجا دلم کشد حسرت دیدن تو را ؟
آرامتر سکوت کن ، صدای بی تفاوتی هایت آزارم میدهد !
به دل میگم شب تا سحر یادش
نکن / دلم میگه دیونشم ، تو هم فراموشش نکن .
عشق من ، با تو نگاهم زیباست / ابرهای تیره ی غم رسواست / شعر و غزل بهانه اند که بگویم / آری ، بی تو دلم تنهاست .
دلم را مبتلایت کرده
بودم / خودم را خاک پایت کرده بودم / ندانستم که بی مهری وگرنه / همان اول رهایت کرده بودم .
بیا با هم بجنگیم ، من شکست می خورم و تو پیروز می شوی ، بعد تو مرا تسخیر کن !
دل اگر بهر عزیزان نشود
گاهی تنگ / نامش هرگز ننهم دل ، که به آن گویم سنگ .
نافم را که بریدند ، فاصله ها شد تقدیر من ، آری از همان وقتها شروع شد بی تو بودنم .
پشت من خم از خم ابروی
توست / کار دیگر را ندانم هیچ کار / کار من ای دوست جستجوی توست .
هر رهگذری محرم اسرار نگردد / صحرای نمکزار چمن زار نگردد / هرجا که رسیدی طرح رفاقت مکش ای دوست / هر بی سر و پا یار وفادار نگردد .
ز روزی که یکی دلم را برده / تب دارم مثل طفل سرما خورده / گفتارم شعر ، شعرهایم هذیان / دکتر جان بنده زنده ام یا مرده ؟
گر فراموشت کنم بر من حرام است زندگی / من تو را با جان خریدم کی فراموشت کنم .
نام تو رازی نوشته بر بال
پروانه هاست ، گلها همه به نام تو مشهورند ، آیینه های از انعکاس نام تو می خندند و من تنها برای تو
می گویم ، زندگی کن تا زنده بمانم .
از شهرداری ، واحد سد معبر مزاحمتون میشم ، ببخشید مهربونیتون سد راه دلمون شده !
طرحی ز موج بر دل مردابیم
بکش ، امشب دلم هوای دریا کرده است !
دوستت دارم ، این تعارف نیست ، زندگی من است !
هر نتی که از عشق بگوید
زیباست ، حالا سمفونی پنجم بتهوون باشد یا زنگ تلفنی که در انتظار
صدای توست !
غم دانه دانه می افتد روی گونه هایم ، آری شور است طعم نبودنت !
می خوام بگم دوست دارم / به پنجره به آسمون / به این شب آینه دزد / به تک درخت کوچه مون / می خوام بگم دوست دارم / به هر رفیق و نارفیق / به شاعران بی غزل / به جنگل های بی حریق .
به سراغ من اگر می آیی ، دگر آسوده بیا ، چند وقتی ست که فولاد شده چینی نازک تنهایی من .
من تمام ناتمام توام ، ناتمام تمام من کجایی ؟
پس شاخه های یاس و مریم فرق دارند / آری اگر بسیار اگر کم فرق دارند / شادم تصور میکنی وقتی ندانی /لبخندهای
شادی و غم فرق دارند .
کاش میشد تو روزگارت ، تو بهار موندگارت / میون این همه یارت ، من بشم دار و ندارت
از دوری تو دلی پر از غم
دارم / وز غصه ی تو همواره ماتم دارم / گر حق بدهد به من همه ملک وجود / گویم که گل روی تو را کم دارم .
آیین عشق بازی دنیا عوض
شده ست / یوسف عوض شده ست ، زلیخا عوض شده ست / حق داشتی مرا نشناسی به هر طریق / من همچنان همانم و دنیا عوض شده ست .
تا غروب این زمین تا طلوع واپسین در کتاب خاطراتم ماندگاری نازنین .
ابرها به آسمان تکیه می
کنند ، درختان به زمین و انسانها به مهربانی یکدیگر .
ویران شد از نگاهت بنای استوار دلم ، حالا تو تنها ستون این ویرانه ای .
من برگ تو هم عابری و عشق
قدمهایت / دل میبری و میگذری ، ای جانم به فدایت .
تو را دیدم دلم بر باد کردم / برای دیدنت فریاد کردم / ندانستم که عشق اول جمیل است / تمام هستی ام بر باد کردم.
اگر قلبم از چوب بود ، آن را به آتشکده ی چشمانت می سپردم !
نیستی کم نه از آیینه نه حتی از ماه / که ز دیدار تو من تشنه ترم تا از ماه / من محال است به دیدار تو قانع باشم /کی
پلنگی شده راضی به تماشا از ماه .
خوشا آنان که در بازار گیتی / خریدار
وفا بودند و هستند / خوشا
آنان که در راه رفاقت / رفیق
با وفا بودند و هستند .
تو را در مثنوی پیدا
نکردم / حضور دیگری پیدا نکردم / سرودم هر غزل تنها بودی / برایت ثانوی پیدا نکردم .
قدر یاران قدیمی را بدان
ای نازنین ، فرش های کهنه را مردم گران تر می خرند .
به کدامین شهر نگاهت بخشم دل بی تابم را / تو تمنای دلی هر شب و هر خوابم را .
دلتنگ شدن حس نبودن کسی
است که تمام وجودت یکباره تمنای بودنش را می کند .
نرسد دست تمنا چون به دامان شما / میتوان چشم دلی دوخت به ایوان شما / از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست /جانی
ست در این فاصله ، قربان شما .
نمیدانم چرا بیمارم امشب / سکوتی خفته در گفتارم امشب / غم اشک دلم آهسته می گفت / پریشان از فراق یارم امشب .
دست من کوتاه از دیدار توست / قلب من اما همیشه یاد توست .
بهترین لحظه ها وقتیست که
بهترین ها به یادت باشند ، بهترین نیستم ولی بیادتم .
دلم زیباترین دلهاست امروز / درون این دلم غوغاست امروز / دلم را در طبق بنهاده بودم / دهم آن را به دست یار امروز .
کاش منم تو پاکت اس ام اس
جا میشدم تا در عرض چند ثانیه بهت میرسیدم !
با تو بودن قصه ی شیرینی
است به وسعت تلخی و تنهایی و داشتن تو فانوسیست به روشنایی هرچه تاریکی .
به وسعت ندیدن نگاهت خسته
ام ، چگونه بشکنم ثانیه های سنگین دوریت را .
این سینه همیشه راز دارد انگار / همواره به تو نیاز دارد انگار / رفتی که رها شوی ز دستم اما / این رشته سر دراز دارد انگار .
پر از دلشوره ام ، بی تاب و دلگیرم / کجا ماندی که من بی تو / هزاران بار ، در هر لحظه میمیرم .
روزی که مرا بر گل رویت نظر
افتاد / احساس نمودم که دلم در خطر
افتاد / تا چشم من افتاد به گلبرگ
جمالت /زیبایی گل های بهار از نظر
افتاد .
عشق داغیست ، تا مرگ نیاید نرود / هرکه بر چهره از این داغ نشانی دارد .
الهی کور بشه ! گره ریسمان قلبمون !
گمان کردم که با من همدل و
همراه و همدردی / به مردی با تو پیوستم ، ندانستم که نامردی .
به کمال عجز گفتم که به لب رسید جانم / به غرور و ناز گفتی که مگر هنوز هستی ؟
دریای غم ساحل ندارد / دل من طاقت دوری ندارد .
خوشبختی را در همین لحظه
باور کن ، لحظه ای که دلی به یاد توست .
باز باران بارید خیس شد
خاطره ها / مرحبا بر دل ابری هوا / هر کجا هستی باش آسمانت آبی / و تمام دلت از غصه ی دنیا خالی .
موجی از عشق رو بر ساحل دلت میفرستم تا
بدونی فراموش نشدنی هستی .
سر سبز دل از شاخه بردیم ، تو چه کردی / افتادم و بر خاک رسیدم ، تو چه کردی / من شور و شر موج و تو سر سختی ساحل / ای عشق ببین من چه کشیدم و تو چه کردی .
قشنگترین نگاهم را برایت
کنار گذاشتم تا بدانی با تمام وجود دوستت دارم .
بوسه هایت انار را می
ترکاند ، نفس هایت سیب را می رساند ، آغوشت ابر را می باراند ، پاییزترینی تو !
احوال دل ، آن زلف رها داند و من / راز دل غنچه را صبا داند و من / بی من تو چگونه ای ندانم اما / من بی تو در آتشم ، خدا داند و من .
این فاصله ها که بین ما
بسیارند / از بودن ما کنار هم بیزارند / یک روز برای دیدنت می آیم / اما اگر این فاصله ها بگذارند .
توی زندون عشق تو اونقدر شلوغ میکنم و زندون رو به هم میزنم که مجبور بشی منو
بزاری توی انفرادی قلبت !
ماهی که از آب جدا بشه فدا
میشه / تو آبی من ماهی ، فدات بشم الهی .
مراقب شادی توام همچنان
که تو پاسبان شادی منی ، در آرامش نخواهم بود اگر در آرامش نباشی .
من همه نیلوفران را فرش
راهت میکنم / من جهانی را فدای یک نگاهت میکنم .
هر روز ز رخسار تو گل می
چینم / یک روز نبینم رخ تو می میرم / در حسرت روی تو تمام شبها / من خواب رخ ناز تو را می بینم .
در گلستان وجودم تو بدان
شمع منی / نازنینم این را بدان همیشه در قلب منی .
اگه عاشقی همش کار دله ، پس چرا من همه اش فکرم ، ذهنم ، هوشم ، حواسم ، پیش توست ؟
چشم لیلا زده ات سوسن
شبهای من است / بوسه از باغ لبت خواهش لبهای من است .
قوانین علم را به هم زده
ای ، نبودنت وزن دارد ! تهی اما سنگین !
حافظه ام همه چیز و همه کس
را فراموش می کند ، خسته شدم بس که سابیدمش و تو هر بار نمایان تر شدی !
تمام روز و شب با بیقراری / به شوق روی تو بیدار هستم / اگرچه بی غرورم زنده اما / به شوق لحظه ی دیدار
هستم .
هرچند که دور از عشق بازی
هستیم / اما به رضای عشق راضی هستیم / بر فرض که این مسئله هم حل بشود/ ثابت شده ما دو خط موازی هستیم .
خورشیدی و گرمای محبت در
دست / با آمدن تو ماه چشمش را بست / با سرعت نور سمت تو می آیم / وقتی که چراغ چشمهایت سبز است .
با این که لب از کلام
بستید شما /
56244 بازدید
33 بازدید امروز
44 بازدید دیروز
440 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2023 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Mohammad Hajarian
Powered by Gohardasht.com | MainSystem™